نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 494
ب- تفسير جمعى از فلاسفه جديد در مورد وحى
اين گروه از فلاسفه به طور خلاصه وحى را به عنوان يكى از مظاهر" شعور
باطن" يا" شعور ناآگاه" مىشمرند.
در دائرة المعارف قرن بيستم در ماده" وحى" چنين آمده است:"
غربيها تا قرن شانزده ميلادى مانند ساير ملتها قائل به وحى بودند، چون كتابهاى
مذهبى آنان پر از اخبار انبياء بود، علم جديد آمد و قلم روى كليه مباحث روحى و ما
وراء طبيعى كشيد، و مساله وحى نيز جز افسانههاى قديمى شمرده شد! ...
قرن نوزده ميلادى فرا رسيد جهان روح به وسيله دانشمندان به كمك دلائل حسى
اثبات شد، مساله وحى نيز مجددا زنده گرديد، اين مباحث را روى اسلوب تجربى و عملى
دنبال كردند، و به نتائجى رسيدند كه هر چند با نظريه علماى اسلامى تفاوت داشت اما
قدم برجسته به سوى اثبات موضوع مهمى محسوب مىشود كه روزى از خرافات شمرده مىشد.
اين جمعيت روى مباحث روحى مطالعه كردند و تا كنون (هنگام تاليف دائرة المعارف)
پنجاه جلد كتاب بزرگ از طرف جمعيت مزبور پيرامون مطالب فوق نگاشته شده، و بسيارى
از مسائل روحى به كمك آنها حل گرديد از جمله مساله وحى بود [1] سخن در اين زمينه بسيار است اما جان كلام آنها
اين است كه وحى را" تجلى شعور ناآگاه" (و جدان مخفى) مىشمرند، كه به
مراتب از شعور آگاه قويتر و نيرومندتر است، و چون پيامبران مردان فوق العادهاى
بودهاند و جدان مخفى آنها نيز بسيار نيرومند بوده، و تراوشهاى آنها فوق العاده
مهم و قابل ملاحظه بوده است.