نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 487
ممكن است توهم كنند مساله وحى دليل بر اين است كه پيامبران خدا را مىبينند، و
با او سخن مىگويند اين آيه روح و حقيقت وحى را به صورت فشرده و دقيقى منعكس كرده
است.
از مجموع آيه چنين بر مىآيد كه راه ارتباط پيامبران با خدا منحصر به سه راه
بوده است:
1- القاى به قلب- كه در مورد بسيارى از انبيا بوده است مانند نوح كه مىگويد فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ
بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا:" ما به
نوح وحى كرديم كه كشتى در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز" (مؤمنون- 27).
2- از پشت حجاب- آن گونه كه خداوند در كوه طور با موسى سخن مىگفت وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً (نساء- 164).
بعضى نيز" من وراء حجاب" را شامل رؤياى صادقه نيز مىدانند.
3- از طريق ارسال رسول- آن گونه كه در مورد پيامبر اسلام ص آمده قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ
عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ:" بگو كسى
كه دشمن جبرئيل باشد (دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو
نازل كرد" (بقره- 97).
البته وحى بر پيامبر اسلام منحصر به اين طريق نبوده است، از طرق ديگر نيز صورت
گرفته است.
اين نكته نيز قابل توجه است كه وحى از طريق القاى به قلب گاه در بيدارى صورت
مىگرفته، چنانچه در بالا اشاره شد، و گاه در خواب و رؤياى صادقه، چنان كه در مورد
ابراهيم و دستور ذبح اسماعيل آمده است (هر چند بعضى آن را مصداق مِنْ وَراءِ حِجابٍ دانستهاند).
گر چه شاخههاى اصلى وحى همان سه شاخه مذكور در آيه فوق است، ولى بعضى از اين
شاخهها، خود نيز شاخههاى فرعى ديگرى دارد، چنان كه بعضى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 487