نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 304
نيز از آن بهره گيرند، ظاهرا هدفشان اين بود كه توده مردم از آن چيزى نفهمند و
نيازى به آن نباشد كه به آنها بگويند لا
تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ" به اين قرآن گوش فرا ندهيد و با سخنان لغو و باطل آن را از اثر
بيندازيد" (چنان كه در آيات قبل آمده بود) [1] اينجاست كه قرآن در پاسخ آنها مىگويد:"
هر گاه ما آن را قرآنى عجمى قرار مىداديم حتما مىگفتند: چرا آياتش روشن نيست؟
چرا پيچيده است؟ و ما از آن سر در نمىآوريم"! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا
فُصِّلَتْ آياتُهُ).
سپس اضافه مىكردند:" راستى عجيب است قرآنى عجمى از پيغمبرى عربى"؟
(ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌ).
يا مىگفتند:" كتابى است عجمى براى امتى عربى"؟
و اكنون كه نيز به زبان عربى نازل شده، و همگان به خوبى مفاهيم آن را درك
مىكنند و به عمق پيام و دعوت قرآن مىرسند، باز فرياد مىزنند: گوش به اين قرآن
ندهيد و با جار و جنجال و سخنان لغو و باطل مردم را از شنيدن آن باز داريد.
خلاصه آنها بيماردلانى هستند كه هر طرحى ريخته شود و هر برنامهاى پياده گردد
به آن ايرادى مىكنند، و بهانهاى مىتراشند، اگر عربى باشد سحر و افسونش
مىخوانند، و اگر عجمى باشد نامفهومش مىشمرند، و اگر مخلوطى از الفاظ عربى و عجمى
باشد ناموزونش معرفى مىكنند! [2]
[1] در تفسير كبير فخر رازى مىخوانيم
نقلوا فى سبب نزول هذه الايه ان الكفار لاجل التعنت قالوا لو نزل القرآن بلغة
العجم:" در سبب نزول اين آيه چنين نقل كردهاند كه كفار بهانه جو گفتند اين
قرآن اگر به لغت عجم نازل شده بود بهتر بود"!
[2] بعضى از مفسران جمله" ا
اعجمى و عربى" را به همين معنى يعنى مخلوطى از عربى و عجمى تفسير كردهاند
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 304