بنا بر اين به نظر مىرسد كه اعضاى ديگر نيز هر كدام به نوبه خود گواهى دهند،
اما چون بيشترين اعمال انسان به كمك چشم و گوش انجام مىگيرد و پوستهاى تن نخستين
اعضايى هستند كه با اعمال تماس دارند گواهان صف مقدمند.
***
به هر حال آن روز، روز رسوايى بزرگ است، روزى است كه تمام وجود انسان به
سخن در مىآيد، تمامى اسرار او را فاش مىكنند، كه تمام گنهكاران را در وحشت عميقى
فرو مىبرد، اينجاست كه" رو به پوستهاى تن خود كرده، فرياد مىزنند: چرا شما
بر ضد ما گواهى داديد"؟! (وَ قالُوا
لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا).
ما كه ساليان دراز شما را نوازش داديم، از سرما و گرما حفظ كرديم، شستشو و
نظافت و پذيرايى نموديم، شما چرا اينچنين؟!" آنها در پاسخ مىگويند: همان
خدايى كه هر موجودى را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است" (قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ).
خداوند ماموريت افشاگرى را در اين روز و اين دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و
ما چارهاى جز اطاعت فرمان او نداريم، آرى همان كس كه قدرت نطق را در موجودات ناطق
ديگر آفريده در ما نيز اين توانايى را قرار داده است [1]
[1] اين تفسير در صورتى است كه آيه را
چنين معنى كنيم:" انطقنا اللَّه الذى انطق كل شىء ناطق" ولى اين احتمال
نيز وجود دارد كه انطق كل شىء به معنى مطلق باشد، يعنى خداوندى كه همه موجودات را
بدون استثنا به نطق در آورده و امروز همه اسرار را باز مىكنند ما را نيز به نطق
در آورده است. شما از سخن گفتن ما تعجب نكنيد تمام موجودات عالم امروز سخن
مىگويند!
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 250