نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 236
شما چنين رسالتى داريد).
اين همان بهانهاى است كه قرآن كرارا از منكران دعوت انبيا نقل مىكند كه
انتظار داشتند پيامبر الهى هميشه فرشتهاى باشد، گويى بشر هرگز شايستگى اين مقام
را ندارد، چنان كه در آيه 7 سوره فرقان نيز آمده است، وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ
يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ
نَذِيراً:" آنها گفتند: چرا اين پيامبر غذا
مىخورد، و در بازارها راه مىرود؟
چرا لا اقل فرشتهاى بر او نازل نشده تا همراه وى مردم را انذار كند"؟!
بىخبر از آنكه رهبر انسان بايد از نوع انسان باشد، تا به دردها و نيازها و مشكلات
و مسائل مختلف زندگى او آشنايى داشته باشد، تا بتواند قدوه و اسوه او گردد، لذا
قرآن در آيه 8 سوره انعام تصريح مىكند كه" اگر او را فرشته قرار مىداديم
حتما وى را به صورت انسانى در مىآوريم"! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا).
***
در آيات بعد چنان كه روش قرآن است بعد از ذكر اجمال به تفصيل در باره عاد
و ثمود پرداخته، مىگويد" اما قوم عاد در زمين بدون حق تكبر كردند.
(و هر كبرى ناحق است) تا آنجا كه
گفتند: چه كسى از ما نيرومندتر است"؟! (فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ
الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً).
مىدانيم آنها جمعيتى بودند كه در سرزمين" احقاف" در ناحيه"
حضرموت" در جنوب" جزيره عربستان" زندگى داشتند، و از نظر قدرت
جسمانى، و تمكن مالى، و تمدن مادى كم نظير بودند، قصرهاى زيبا و قلعههاى محكم
مىساختند، مخصوصا بر مكانهاى مرتفع بناهايى كه نشانه قدرت و وسيله خودنمايى بود
بر پا مىكردند، مردمانى خشن و جنگجو بودند، و اين قدرت ظاهرى آنها را سخت مغرور
كرده بود چنان كه خود را جمعيتى شكست ناپذير و برتر از همه مىپنداشتند،
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 236