نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 143
نكته: يهوديان مغرور!
بعضى از مفسران شان نزولى براى نخستين آيه از آيات فوق ذكر كردهاند كه حاصلش
اين است: يهوديان مىگفتند: به زودى" مسيح، دجال" ظهور مىكند و ما او
را يارى خواهيم كرد تا محمد و يارانش را در هم بكوبد، و ما از دست آنان راحت
خواهيم شد"! [1] اين
عبارت، دو معنى مىتواند داشته باشد: نخست اينكه آنها مىخواستند ظهور"
مسيح" و غلبه او را بر" دجال" كه در انتظارش بودند بيان كنند، مسيح
را از خود بدانند، و العياذ باللَّه دجال را بر پيامبر گرامى اسلام ص منطبق سازند.
ديگر اينكه آنها به راستى در انتظار خود" دجال" بودند و او را از
خود مىدانستند.
زيرا كلمه" مسيح" چنان كه" راغب" در" مفردات"
و" ابن منظور" در" لسان العرب" آورده است هم بر حضرت عيسى ع
اطلاق شده به خاطر سير و سياحتش در زمين، يا به خاطر اينكه بيماران را با دست
خود" مسح" مىكرد، و آنها را به فرمان خدا شفا مىداد، و هم بر دجال
اطلاق گرديده است به خاطر اينكه يك چشم بيشتر ندارد، و جاى چشم ديگرش"
ممسوح" و صاف است.
احتمال دارد يهود از فرط عصبانيت به خاطر شكستهاى پى در پى بعد از ظهور پيامبر
اسلام ص به راستى در انتظار دجال، آن مرد دروغگو و فريبكار، بودند تا با او همصدا
شوند، و خود را از دست پيامبر ص و يارانش خلاص كنند! يا اينكه در انتظار مسيح ع
بودند، چنان كه از قاموس مقدس استفاده مىشود كه نه تنها مسيحيان كه يهوديان نيز
در انتظار ظهور مسيح هستند، آنها معتقدند كه" مسيح" با" دجال"
پيكار مىكند، و او را در هم مىكوبد و اين