آنها به خوبى مىدانستند كه در كتب آسمانيشان به هيچ وجه اجازه خيانت در
امانتهاى ديگران به آنان داده نشده، در حالى كه آنها براى توجيه اعمال ننگين خويش
چنين دروغهايى را مىساختند و به خدا نسبت مىدادند.
***
آيه بعد ضمن نفى كلام اهل كتاب كه مىگفتند:" لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ" (خوردن اموال غير اهل كتاب براى ما حرام نيست) و به
همين دليل براى خود آزادى عمل قائل بودند همان آزادى كه امروز هم در اعمال بسيارى
از آنها مىبينيم كه هر گونه تعدى و تجاوز به حقوق ديگران را براى خود مجاز
مىدانند، مىفرمايد:
" آرى كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزكارى پيشه نمايد (خدا او را
دوست دارد زيرا) خداوند پرهيزكاران را دوست مىدارد" (بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ).
يعنى معيار برترى انسان و مقياس شخصيت و ارزش آدمى، وفاى به عهد و عدم خيانت
در امانت و تقوا و پرهيزكارى به طور عام است، آرى خداوند چنين كسانى را دوست دارد،
نه دروغگويان خائنى كه هر گونه غصب حقوق ديگران را براى خود مجاز مىدانند بلكه آن
را به خدا نسبت مىدهند.
نكتهها:
1- سؤال:
در اينجا ممكن است ايراد شود كه در اسلام نيز همين حكم نسبت به اموال بيگانگان
ديده مىشود، زيرا اسلام اجازه مىدهد كه مسلمانان اموال آنها را تملك كنند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 622