نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 595
جمعى بودند كه احكام خدا را طبق" منافع" يا" تعصبهاى" خود
تحريف مىكردند، و از نظر منطق اسلام كسى كه از چنين افرادى دانسته پيروى بدون قيد
و شرط كند يك نوع عبوديت و پرستش نسبت به آنها انجام داده است.
دليل اين موضع روشن است زيرا قانونگذارى و تشريع حلال و حرام مربوط به خدا است
هر كس ديگرى را در اين موضوع صاحب اختيار بداند او را شريك خدا قرار داده است.
مفسران در ذيل اين آيه چنين نقل كردهاند كه:" عدى بن حاتم" كه قبلا
مسيحى بود و سپس اسلام آورد بعد از نزول اين آيه از كلمه" اربابا"
(خدايان) اين چنين فهميد كه قرآن مىگويد اهل كتاب بعضى از علماى خود را
مىپرستند، لذا به پيغمبر عرض كرد: ما هيچگاه در زمان سابق علماى خود را عبادت
نمىكرديم! پيامبر فرمود: آيا مىدانستيد كه آنها به ميل خود احكام خدا را تغيير
مىدهند و شما از آنها پيروى مىكرديد؟
" عدى" گفت: آرى.
پيامبر ص فرمود: اين همان پرستش و عبوديت است! [1] در حقيقت اسلام بردگى و استعمار فكرى را يك
نوع" عبوديت و پرستش" مىداند و به همان شدتى كه با شرك و بت پرستى
مبارزه مىكند با استعمار فكرى كه شبيه بت پرستى است نيز مىجنگد.
ولى بايد توجه داشت كه" ارباب" صيغه جمع است بنا بر اين نمىتوان
تنها از اين آيه نهى از پرستش عيسى را استفاده كرد ولى ممكن است منظور از آيه هم
نهى از عبوديت مسيح باشد و هم از عبوديت دانشمندان منحرف! سپس در پايان آيه
مىفرمايد:" اگر آنها (بعد از اين دعوت منطقى به سوى