نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 592
آرى چنين كسى سزاوار پرستش است نه غير او.
واژه" قصص" مفرد است و به معنى قصه مىباشد و در اصل از ماده"
قص" (بر وزن صف) به معنى جستجوى چيزى كردن گرفته شده، مثلا در داستان موسى بن
عمران مىخوانيم: وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ،" مادر موسى به خواهرش گفت:
به جستجوى موسى بپرداز" [1] و اينكه تلافى خون را" قصاص" مىگويند به خاطر
آن است كه جستجوى حق صاحب خون در آن مىشود سرگذشتها و تاريخ پيشينيان را كه حالات
و ماجراهاى زندگى آنها را جستجو مىكند نيز قصه مىگويند.
از آنچه در بالا گفته شد معلوم شد كه مشار اليه در هذا سرگذشت مسيح است نه
قرآن مجيد يا مجموعه تاريخ انبياء.
***
در آيه بعد كسانى را كه از پذيرش اين حقايق سر باز مىزنند مورد تهديد
قرار داده، مىفرمايد:" اگر (با اين همه دلايل و شواهد روشن باز هم) روى
برگردانند (بدان كه در جستجوى حق نيستند و فاسد و مفسدند) زيرا خداوند از مفسدان
آگاه است" (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ
بِالْمُفْسِدِينَ).
مسلم است جمعيتى كه پس از آن همه استدلالات منطقى قرآن در باره مسيح و همچنين
عقبنشينى از دعوت به مباهله تسليم حق نشوند و باز هم به گفتگوهاى لجوجانه خود
ادامه دهند (حق جو) نيستند بلكه (مفسدهجويانى) هستند كه هدف آنها تخدير عقايد
صحيح مردم است و مسلما خداوند آنها را مىشناسد و از نياتشان با خبر است و به موقع
آنان را كيفر خواهد داد.