نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 295
مىخوانيم خداوند با او سخن گفته است و روايات نيز اين حقيقت را تاييد مىكند
چنان كه بعدا اشاره خواهيم كرد.
در اين هنگام خداوند جان او را گرفت و يكصد سال بعد او را زنده كرد و از او
سؤال نمود چقدر در اين بيابان بودهاى؟ او كه خيال مىكرد مقدار كمى بيشتر در آنجا
درنگ نكرده فورا در جواب عرض كرد: يك روز يا كمتر! به او خطاب شد كه يكصد سال در
اينجا بودهاى اكنون به غذا و آشاميدنى خود نظرى بيفكن و ببين چگونه در طول اين
مدت به فرمان خداوند هيچگونه تغييرى در آن پيدا نشده است ولى براى اينكه بدانى
يكصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهى به مركب سوارى خود كن و ببين از هم متلاشى و
پراكنده شده و مشمول قوانين عادى طبيعت گشته و مرگ آن را از هم متفرق ساخته است
سپس نگاه كن و ببين چگونه اجزاى پراكنده آن را جمعآورى كرده و زنده مىكنيم او
هنگامى كه اين منظره را ديد گفت مىدانم كه خداوند بر هر چيزى توانا است يعنى هم
اكنون آرامش خاطر يافتم و مساله رستاخيز مردگان در نظر من شكل حسى به خود گرفت.
در باره اينكه او كداميك از پيامبران بوده احتمالات گوناگونى داده شده است
بعضى او را" ارميا" و بعضى" خضر" دانستهاند ولى مشهور و
معروف اين است كه" عزير" بوده است و در حديثى از امام صادق ع نيز اين
موضوع تاييد شده است [1] همچنين در باره اينكه اين آبادى كجا بوده است بعضى آن را بيت المقدس
دانستهاند كه بر اثر حملات" بختنصر" ويران و در هم كوبيده شد اما اين
احتمال بعيد به نظر مىرسد ...