نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 61
خود و دوستان
دنيا مىافتد، همان دوستانى كه راه خود را جدا كردند و جاى آنها در جمع بهشتيان
خالى است، مىخواهند بدانند سرنوشت آنها به كجا رسيد.
آرى در حالى
كه" آنها غرق گفتگو هستند و از هر درى سخنى مىگويند و بعضى رو به بعضى ديگر
كرده سؤال مىكنند و جواب مىشنوند" (فَأَقْبَلَ
بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ).
***
ناگهان" يكى از آنها خاطراتى در نظرش مجسم مىشود رو به سوى ديگران كرده و مىگويد:
من دوست و همنشينى در دنيا داشتم"! (قالَ
قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ).
***
مع الاسف
او به انحراف كشيده شده و در خط منكران رستاخيز قرار گرفت،" او پيوسته به من
مىگفت: آيا به راستى تو اين سخن را باور كردهاى و تصديق مىكنى"؟! (يَقُولُ
أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ).
***
" كه
وقتى ما مرديم و خاك و استخوان شديم (بار ديگر) زنده مىشويم و به پاى حساب و كتاب
مىآئيم و در برابر اعمالمان مجازات و كيفر خواهيم شد" من كه اين سخنان را
باور ندارم! (أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا
لَمَدِينُونَ) [1] اى دوستان! كاش مىدانستم الان او كجاست؟ و در چه
شرائطى است؟، آه جاى او در ميان ما خالى است!
***
سپس مىافزايد: اى دوستان! آيا
شما مىتوانيد نظرى بيفكنيد و از او
[1]" مدينون" از ماده" دين"
به معنى جزا است، يعنى آيا به ما جزا داده خواهد شد؟!
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 61