نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 472
اكنون كه نه" خالقيت" از آن آنها است و نه" قدرت بر سود و
زيانى" دارند پرستش آنها چه معنى دارد؟ چرا مبدء جهان آفرينش و مالك هر سود و
زيان را رها كنيد و دست بدامن اين موجودات بىخاصيت و بىشعور بزنيد؟ حتى اگر
معبودان شعورى داشته باشند همچون جن و فرشتگان كه از سوى جمعى از بتپرستان مورد
پرستش واقع شدهاند باز هم نه خالقند و نه مالك سود و زيان.
اينجا است كه به عنوان يك نتيجهگيرى كلى و نهايى مىفرمايد:" بگو:
خدا براى من كافى است، و متوكلان بايد همه بر او توكل كنند" (قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ
الْمُتَوَكِّلُونَ).
اين سخن كه مشركان خالقيت آسمان و زمين را مخصوص خداوند مىدانستند كرارا در
آيات قرآن آمده است [1] اين امر نشان مىدهد كه مطلب نزد آنها كاملا مسلم بوده است، و اين خود بهترين
سندى است بر ابطال شرك چرا كه" توحيد خالقيت و مالكيت و ربوبيت" عالم
هستى خود بهترين دليل بر" توحيد عبوديت" است، و نتيجه آن توكل بر ذات
پاك خدا و چشم بر گرفتن از غير او است.
و اگر مىبينيم در برخورد ابراهيم بتشكن با نمرود طاغى او ادعاى ربوبيت عالم
هستى مىكند و مرگ و حيات مردم را به دست خود مىداند سپس در برابر پيشنهاد
ابراهيم ع كه اگر راست مىگويى خورشيد را از مغرب طالع كن مبهوت و خاموش مىشود،
اين طرز عقيده در ميان بتپرستان نادر است، و تنها از مغز ناتوان پرغرور و
بىشعورى همچون نمرود ممكن است برخيزد.
قابل توجه اينكه ضميرى كه به معبودهاى دروغين آنها در اين آيه برگشته همچنين
صيغههاى جمع همه جا به صورت جمع مؤنث است (هن- كاشفات- ممسكات).