responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 19  صفحه : 246

در باره او دارند (إِذْ دَخَلُوا عَلى‌ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ‌).

اما آنها به زودى وحشت او را از بين بردند و" گفتند: نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى تعدى كرده" و براى دادرسى نزد تو آمديم (قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‌ بَعْضُنا عَلى‌ بَعْضٍ‌).

" اكنون در ميان ما به حق داورى كن، و ستم روا مدار، و ما را به راه راست هدايت فرما" (فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‌ سَواءِ الصِّراطِ)" تشطط" از ماده" شطط" (بر وزن فقط) در اصل به معنى دورى زياد است، و از آنجا كه ظلم و ستم انسان را از حق بسيار دور مى‌كند واژه" شطط" در اين معنى بكار رفته، و همچنين به سخنى كه دور از حقيقت باشد اطلاق مى‌شود.

***
مسلما نگرانى و وحشت داود در اينجا كم شد، ولى شايد اين سؤال هنوز براى او باقى بود كه بسيار خوب، شما قصد سويى نداريد، و هدفتان شكايت نزد قاضى است، ولى آمدن از اين راه غير معمول براى چه منظورى بود؟

اما آنها مجال زيادى به داود ندادند و يكى براى طرح شكايت پيشقدم شد و گفت" اين برادر من است، نود و نه ميش دارد، و من يكى بيش ندارم ولى او اصرار دارد كه اين يكى را هم به من واگذار!، او از نظر سخن بر من غلبه كرده، و از من گوياتر است" (إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ‌).

" نعجة" به معنى ميش (گوسفند ماده) است، و به گاو وحشى و گوسفند كوهى ماده نيز گفته مى‌شود.

اكفلنيها از ماده" كفالت" در اينجا كنايه از واگذار كردن است (معنى جمله اين است كه كفالت آن را به من واگذار يعنى آن را به من ببخش).

" عزنى" از ماده" عزت" به معنى غلبه است، و مفهوم جمله اين است كه‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 19  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست