نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 232
لذا در آيه بعد به عنوان يك تهديد قاطع و كوبنده مىگويد:" اينها با اين
اعمال انتظارى جز اين نمىكشند كه يك صيحه آسمانى فرا رسد، صيحهاى كه در آن
بازگشت نيست" (وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ
إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ).
اين صيحه ممكن است همانند صيحههايى باشد كه بر اقوام پيشين فرود آمد،
صاعقهاى وحشتناك، يا زمين لرزهاى پر صدا، و زندگى آنها را در هم كوبيد.
و نيز ممكن است اشاره به" صيحه عظيم پايان جهان" باشد كه از آن
تعبير به" نفخه صور اول" مىشود.
بعضى از مفسران تفسير اول را مورد ايراد قرار دادهاند و آن را مخالف آيه 33
سوره انفال دانستهاند كه مىفرمايد: وَ ما كانَ
اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ:
" تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنان را مجازات نمىكند".
اما با توجه به اينكه مشركان اين اعتقاد را در باره پيامبر اسلام ص نداشتند، و
اعمالشان همانند اعمال اقوامى بود كه با صيحههاى آسمانى جان داده بودند، مىبايست
هر لحظه در انتظار چنين سرنوشتى باشند، چرا كه آيه سخن از مساله"
انتظار" مىگويد (دقت كنيد).
بعضى به تفسير دوم نيز ايراد كردهاند كه مشركان عرب به هنگام پايان جهان زنده
نيستند كه آن صيحه عظيم دامانشان را بگيرد.
ولى اين ايراد نيز درست نيست، به همان دليل كه قبلا گفتيم، زيرا هيچكس لحظه
پايان جهان و قيام قيامت را نمىداند، بنا بر اين در آن روز مشركان مىبايست هر
لحظه در انتظار آن صيحه عظيم و غير قابل بازگشت باشند [1]
[1] اما اينكه بعضى از مفسران احتمال
دادهاند كه منظور" صيحه دوم" است كه به هنگام زنده شدن مردگان و
حضورشان در دادگاه عدل الهى واقع مىشود، بسيار بعيد به نظر مىرسد چرا كه نه با
آيه بعد سازگار است و نه با آيات قبل (دقت كنيد).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 232