نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 216
آنها با خبر بود، و با مشكلات و مسائل زندگى آنان آشنايى داشت، مىتوانست در
همه چيز الگو و اسوه باشد، آنها اين امتياز بزرگ را به عنوان يك نقطه تاريك در
دعوت پيامبر ص تلقى مىكردند و از آن تعجب داشتند.
گاه از اين مرحله نيز فراتر رفتند" و كافران گفتند اين ساحر دروغگويى
است"! (وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ).
بارها گفتهايم كه نسبت دادن سحر به پيامبر ص به خاطر مشاهده معجزات غير قابل
انكار و نفوذ خارق العاده او در افكار بود، و نسبت دادن كذب به او به خاطر اين بود
كه بر خلاف سنتهاى خرافى و افكار منحطى كه جزء مسلمات آن محيط محسوب مىشد قيام
كرد و بر ضد آن سخن مىگفت و دعوى رسالت از سوى خدا داشت.
***
هنگامى كه پيامبر دعوت توحيدى خود را آشكار نمود نگاه به يكديگر مىكردند
و مىگفتند بيائيد چيزهاى ناشنيده بشنويد" آيا او بجاى اينهمه خدايان يك خدا
قرار داده؟ اين راستى چيز عجيبى است"؟! (أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ
عُجابٌ) [1] آرى گاه غرور و خودخواهى و مطلقنگرى و فساد محيط آن چنان
بينش و قضاوت انسان را تغيير مىدهد كه از واقعيتهاى روشن تعجب مىكند در حالى كه
به خرافات و پندارهاى واهى سخت پاىبند است.
واژه" عجاب" مانند" طوال" (بر وزن تراب) معنى مبالغه را
مىرساند، و به امور بسيار عجيب گفته مىشود.
اين سبك مغزان فكر مىكردند هر قدر تعداد معبودهاى آنها بيشتر شود
[1] منظور از" جعل" در
اينجا قرار دادن تكوينى نيست بلكه قرار دادن بر حسب اعتقاد است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 216