نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 215
الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ ... إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ" [1] همين
معنى در تفسير مجمع البيان با تفاوت مختصرى نقل شده و در آخر آن آمده است:"
پيامبر ص در حالى كه اشك از چشمانش جارى بود فرمود اى عمو! اگر اينها خورشيد را در
دست راست من و ماه را در دست چپم قرار دهند تا دست از اين سخن بردارم هرگز چنين
نخواهم كرد، مگر اينكه اين سخن را در جامعه نفوذ دهم، و يا در راه آن كشته شوم،
هنگامى كه ابو طالب اين سخن را شنيد عرض كرد به دنبال برنامه خود باش به خدا سوگند
كه من هرگز دست از يارى تو بر نخواهم داشت" [2]
تفسير: آيا بجاى اينهمه خدا، يك خدا را بپذيريم؟!
افراد مغرور و خودخواه هم نفوذناپذيرند و هم" مطلقگرا" چيزى را جز
آنچه با افكار محدود و ناقصشان درك كردهاند به رسميت نمىشناسند، و معيار سنجش
همه ارزشها را همان قرار مىدهند.
لذا هنگامى كه پيامبر اسلام ص پرچم توحيد را در مكه برافراشت و بر ضد بتهاى
كوچك و بزرگ كه عدد آنها بالغ بر 360 بت مىشد قيام كرد گاه" تعجب مىكردند
كه چرا پيامبر انذاركنندهاى از ميان آنها برخاسته است"؟
(وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ).
تعجب آنها از اين بود كه محمد ص يك نفر از خود آنها است.
چرا فرشتهاى از آسمان نازل نشده؟ آنها اين نقطه بزرگ قوت را نقطه ضعف مىپنداشتند،
كسى كه از ميان توده مردم برخاسته بود، از نيازها و دردهاى
[1] تفسير على بن ابراهيم طبق نقل
تفسير نور الثقلين جلد 4 صفحه 442 (حديث 7).