نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 114
لحظههاى حساسى فرا رسيد، فرمان الهى بايد اجرا مىشد، ابراهيم كه مقام تسليم
فرزند را ديد او را در آغوش كشيد، و گونههايش را بوسه داد، و هر دو در اين لحظه
به گريه افتادند، گريهاى كه بيانگر عواطف و مقدمه شوق لقاى خدا بود.
قرآن همين اندازه در عبارتى كوتاه و پر معنى مىگويد:" هنگامى كه هر دو
تسليم و آماده شدند و ابراهيم جبين فرزند را بر خاك نهاد ..." (فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ) [1] باز قرآن اينجا را به اختصار برگزار كرده و به شنونده اجازه مىدهد تا با
امواج عواطفش قصه را هم چنان دنبال كند.
بعضى گفتهاند منظور از جمله"
تَلَّهُ لِلْجَبِينِ" اين بود كه پيشانى
پسر را به پيشنهاد خودش بر خاك نهاد، مبادا چشمش در صورت فرزند بيفتد و عواطف پدرى
به هيجان در آيد و مانع اجراى فرمان خدا شود! به هر حال ابراهيم صورت فرزند را بر
خاك نهاد و كارد را به حركت در آورد و با سرعت و قدرت بر گلوى فرزند گذارد در حالى
كه روحش در هيجان فرو رفته بود، و تنها عشق خدا بود كه او را در مسيرش بى ترديد
پيش مىبرد.
اما كارد برنده در گلوى لطيف فرزند كمترين اثرى نگذارد! ...
ابراهيم در حيرت فرو رفت بار ديگر كارد را به حركت در آورد ولى باز كارگر
نيفتاد، آرى ابراهيم" خليل" مىگويد: ببر! اما خداوند" خليل"
فرمان مىدهد نبر! و كارد تنها گوش بر فرمان او دارد.
***
[1]" تله" از ماده"
تل" در اصل به معنى مكان مرتفع است، و" تَلَّهُ لِلْجَبِينِ" مفهومش اين است كه او را بر مكان مرتفعى به يك طرف صورت بر زمين
افكند-" جبين" به معنى طرف صورت است، و دو طرف را" جبينان"
مىگويند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 114