نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 380
تفسير: هر يك از خورشيد و ماه آيتى هستند
آيات مورد بحث بخش ديگرى از نشانههاى عظمت خدا را در جهان هستى بيان مىكند،
و حلقهاى ديگر از حلقههاى توحيد را به دنبال بحثى كه در آيات قبل در مورد معاد و
احياى زمينهاى مرده و پرورش گياهان و درختان آمده، بيان مىدارد.
نخست مىفرمايد:" شب براى آنها آيه و نشانهاى است از عظمت خدا" (وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ).
در حالى كه نور آفتاب همه جا را فرا گرفته و سپاه ظلمت به عقب رانده شده"
ما نور آفتاب و روز را از آن برمىداريم، ناگهان تاريكى همه آنها را فرا
مىگيرد" (نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ
مُظْلِمُونَ).
تعبير" نسلخ" از ماده سلخ (بر وزن بلخ) كه در اصل به معنى كندن پوست
حيوان است تعبير لطيفى است، گويى روشنايى روز همچون لباس سفيدى است كه بر تن شب
پوشانيده شده، به هنگام غروب آفتاب اين لباس را از تن او همچون پوستى مىكنند، تا
باطن و درون او آشكار گردد.
دقت در اين تعبير اين نكته را بازگو مىكند كه طبيعت اصلى كره زمين تاريكى
است، نور و روشنايى صفتى است عارضى كه از منبع ديگرى به او داده مىشود، همچون
لباس كه بر تن كسى بپوشانند كه هر گاه آن لباس را بيرون آورد رنگ طبيعى تن آشكار
مىشود! [1]
[1]" راغب" در"
مفردات" مىگويد:" سلخ" به معنى كندن پوست حيوان است، و به
كندن" زره" از تن، و پايان يافتن ماه نيز اطلاق شده است. ولى بعضى از
مفسران مىگويند اين در صورتى است كه سلخ با" عن" متعدى شود و اگر
با" من" متعدى گردد به معنى خارج ساختن است، ولى دليل روشنى براى اين
تفاوت در كتب لغت نيافتيم هر چند در" لسان العرب" آمده است انسلخ النهار
من الليل خرج منه خروجا ولى ظاهر اين است كه اين از همان معنى اول گرفته شده.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 380