responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 18  صفحه : 350

اشاره به اينكه عدم تسليم در برابر دعوت كسى يا به خاطر اين است كه دعوتش حق نيست و به بيراهه و گمراهى مى‌كشاند، و يا اينكه حق است اما مطرح كنندگان منافع خاصى در سايه آن كسب مى‌كنند كه اين خود مايه بدبينى به چنان دعوتى است، اما هنگامى كه نه آن باشد و نه اين، ديگر چه جاى تامل و ترديد؟!

***
سپس به دليل ديگرى مى‌پردازد و به سراغ اصل توحيد كه عمده‌ترين نكته دعوت اين رسولان بوده است مى‌رود و مى‌گويد:" من چرا كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريده است"؟ (وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي‌) [1] كسى شايسته پرستش است كه خالق و مالك و بخشنده مواهب باشد نه اين بتها كه هيچ كارى از آنان ساخته نيست، فطرت سليم مى‌گويد بايد خالق را پرستيد، نه اين مخلوقات بى‌ارزش را! تكيه روى" فطرنى" (مرا آفريده) ممكن است اشاره به اين نكته نيز باشد كه من وقتى به فطرت اصلى و سرشت حقيقى خود باز مى‌گردم به خوبى مى‌بينم كه از درونم فريادى رسا و گويا بلند است كه مرا دعوت به پرستش خالقم مى‌كند، دعوتى كه هماهنگ با عقل و خرد است، من چگونه اين دعوت مضاعف" فطرت" و" خرد" را ناديده بگيرم؟

جالب اينكه نمى‌گويد:" ما لكم لا تعبدون الذى فطركم"" چرا خدايى را پرستش نمى‌كنيد كه شما را آفريده است" بلكه مى‌گويد:" من چرا چنين نكنم" يعنى در حقيقت از خود شروع مى‌كند تا مؤثرتر واقع شود.


[1] جمله" و مالى لا اعبد ..." محذوفى دارد و در تقدير چنين بوده (اى شى‌ء لى اذا لم اعبد خالقى) (مجمع البيان) بعضى از مفسران نيز" مالى" را به معنى" لم" (چرا) گرفته‌اند (تبيان ذيل آيه مورد بحث).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 18  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست