نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 245
است، و اينكه عرب به كلاغ" غراب" مىگويد نيز از همين جهت است، بنا
بر اين ذكر كلمه" سود" كه آن نيز جمع" اسود" به معنى سياه است
پشت سر آن تاكيدى است بر معنى سياهى شديد بعضى از جادههاى كوهستانى [1] اين احتمال نيز
در تفسير آيه داده شده است كه خود كوهها همانند خطوط و جادههايى است كه بر سطح
زمين كشيده شده است كه مخصوصا از فاصلههاى دور كاملا محسوس است، خطوطى است كه
بعضى سفيد و بعضى سرخ رنگ و بعضى سياه پر رنگ است، خطوطى است كه دست تقدير
پروردگار بر چهره زمين ترسيم كرده [2] به هر حال ساختمان كوهها با رنگهاى كاملا متفاوت از يك
سو، و جادههاى كوهستانى با الوان گوناگون از سوى ديگر، نشانه ديگرى از عظمت و
قدرت و حكمت او است كه هر لحظه به شكلى در مىآيد و هر زمان به لباس دگرى خود را
مىآرايد.
***
در آيه بعد مساله تنوع الوان را در انسانها و جانداران ديگر مطرح كرده
مىگويد" از انسانها و جنبندگان و چهار پايان نيز افرادى آفريده شده كه
رنگهاى متفاوتى دارند" (وَ مِنَ
النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ).
آرى انسانها با اينكه همه از يك پدر و مادرند داراى نژادها و رنگهاى كاملا
متفاوتند، بعضى سفيد همچون برف، بعضى سياه همچون مركب، حتى در يك
[1] به طورى كه بعضى از كتب لغت
مانند" لسان العرب" و بعضى از مفسران تصريح كردهاند" سود" در
آيه بالا بدل از" غرابيب" است، زيرا در مورد رنگها تاكيد مقدم نمىشود
(توجه داشته باشيد كه" غرابيب" تاكيد بيشترى از نظر سياهى در بر دارد
تا" سود") لذا گفتهاند در اصل" سود غرابيب" بوده است.