" ظلل" جمع" ظله" (بر وزن قله) است، و مفسران براى آن چند
معنى ذكر كردهاند:
" راغب" در" مفردات" مىگويد:" ظله" به معنى
ابرى است كه سايه مىافكند، و غالبا در مواردى به كار مىرود كه موضوع ناخوشآيندى
در كار است.
بعضى نيز آن را به معنى سايبان از ماده" ظل" دانستهاند.
بعضى نيز آن را به معنى كوه گرفتهاند.
گرچه اين معانى- در رابطه با آيه مورد بحث- تفاوت زيادى با هم ندارد ولى با
توجه به اينكه در قرآن كرارا اين كلمه به معنى ابرهاى سايهافكن آمده و با توجه به
اينكه تعبير غشيهم (آنها را مىپوشاند) تناسب بيشترى با معنى ابر دارد، اين تفسير
نزديكتر به نظر مىرسد.
يعنى امواج عظيم دريا آن چنان برمىخيزد، و اطراف آنها را احاطه مىكند كه
گويى ابرى بر سر آنان سايه افكنده است، سايهاى وحشتناك و هولانگيز.
اينجا است كه انسان با تمام قدرتهاى ظاهرى كه براى خويش جلب و جذب كرده، خود
را ضعيف و ناچيز و ناتوان مىبيند، دستش از همه جا بريده مىشود تمام وسائل عادى و
مادى از كار مىافتد، هيچ روزنه اميدى براى او باقى نمىماند جز نورى كه از درون
جان او و از عمق فطرتش مىدرخشد.
پردههاى غفلت را كنار مىزند قلب او را روشن مىسازد، و به او مىگويد:
كسى هست كه مىتواند تو را رهايى بخشد! همان كس كه امواج دريا فرمان او را
مىبرند، و آب و باد و خاك سرگردان او هستند.
اينجا است كه توحيد خالص همه قلب او را احاطه مىكند، و دين و آئين و پرستش را
مخصوص او مىداند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 87