نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 259
ز- داستان نعيم بن مسعود و نفاقافكنى در لشكر دشمن!
" نعيم" كه تازه مسلمان شده بود و قبيلهاش طايفه" غطفان"
از اسلام او آگاه نبودند خدمت پيامبر ص رسيد و عرض كرد هر دستورى به من بدهيد براى
پيروزى نهايى به كار مىبندم.
فرمود: مثل تو در ميان ما يك نفر بيش نيست، اگر مىتوانى در ميان لشكر دشمن
اختلافى بيفكن كه" جنگ مجموعهاى از نقشههاى پنهانى است".
نعيم بن مسعود طرح جالبى ريخت، به سراغ يهود" بنى قريظه" آمد كه در
جاهليت با آنها دوستى داشت، گفت: شما بنى قريظه مىدانيد كه من نسبت به شما
علاقمندم! گفتند راست مىگويى، ما هرگز تو را متهم نمىكنيم.
گفت: طايفه" قريش" و" غطفان" مثل شما نيستند، اين شهر،
شهر شما است، اموال و فرزندان و زنان شما در اينجا هستند، و شما هرگز قادر نيستيد
از اينجا نقل مكان كنيد.
" قريش" و طايفه" غطفان" براى جنگ با محمد و يارانش
آمدهاند و شما از آنها حمايت كردهايد، در حالى كه شهرشان جاى ديگر است، و اموال
و زنانشان در غير اين منطقه، آنها اگر فرصتى دست دهد، غارتى مىكنند و با خود مىبرند،
و اگر مشكلى پيش آيد به شهرشان باز مىگردند و شما در اين شهر مىمانيد و محمد، و
مسلما به تنهايى قادر به مقابله با او نيستيد، شما دست به اسلحه نبريد تا از قريش
و غطفان وثيقهاى بگيريد، گروهى از اشراف خود را به شما بسپارند كه گروگان باشند
تا در جنگ، كوتاهى نكنند.
يهود" بنى قريظه" اين پيشنهاد را پسنديدند.
نعيم مخفيانه به سراغ قريش آمد به" ابو سفيان" و گروهى از رجال قريش
گفت:
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 259