نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 52
معروف شد،
مىگويند نامش" حزقيل" بود و از خويشاوندان نزديك فرعون محسوب مىشد و
آن چنان با آنها رابطه داشت كه در اين گونه جلسات شركت مىكرد.
او از وضع
جنايات فرعون رنج مىبرد و در انتظار اين بود كه قيامى بر ضد او صورت گيرد، و او
به اين قيام الهى بپيوندد.
ظاهرا چشم
اميد به موسى دوخته بود و در چهره او سيماى يك مرد الهى انقلابى را مشاهده مىكرد،
به همين دليل هنگامى كه احساس كرد او در خطر است با سرعت خود را به او رسانيد و
موسى را از چنگال خطر نجات داد، و بعدا خواهيم ديد كه نه تنها در اين ماجرا، كه در
ماجراهاى ديگر نيز تكيه گاهى براى موسى ع بود، و ديده تيزبينى براى بنى اسرائيل در
قصر فرعون محسوب مىشد.
***
موسى اين
خبر را كاملا جدى گرفت، به خيرخواهى اين مرد با ايمان ارج نهاد، و به توصيه
او" از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار
حادثهاى"! (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ).
تمام قلب خود
را متوجه پروردگار كرد و براى حل اين مشكل بزرگ دست به دامن لطف او زد و" گفت:
پروردگار من مرا از اين قوم ظالم رهايى بخش" (قالَ
رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).
من مىدانم
آنها ظالم و بيرحمند، و من به دفاع از مظلومان برخاستم و از ظالمان بيگانه بودم، و
همانگونه كه من بقدر توانايى شر ظالمان را از مظلومان كوتاه كردهام تو نيز اى
خداى بزرگ شر ظالمان را از من دفع نما.
***
موسى
تصميم گرفت كه به سوى سرزمين" مدين" كه شهرى در جنوب شام
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 52