نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 270
تعبير بيشتر در مورد مفاسد اخلاقى گفته مىشود، بنا بر اين ذكر كلمه"
مفسدين" بعد از آن جنبه تاكيد دارد.
***
اما آن گروه بجاى اينكه اندرزهاى اين مصلح بزرگ را به گوش جان بشنوند در
مقام مخالفت برآمده" او را تكذيب كردند" (فَكَذَّبُوهُ).
" اين عمل سبب شد كه زلزله شديدى آنها را فرو گرفت"! (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ).
" و آنها بر اثر اين حادثه در خانههاى خود به رو افتادند و مردند"!
(فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ).
" جاثم" از ماده" جثم" (بر وزن چشم) به معنى نشستن روى
زانو، و توقف در يك مكان است، بعيد نيست اين تعبير اشاره به آن باشد كه آنها در
موقع وقوع اين زلزله شديد در خواب بودند، ناگهان به پا خاستند، همين كه بر سر زانو
نشستند حادثه به آنها مهلت نداد و با فرو ريختن ديوارها و صاعقهاى كه با آن زلزله
مرگبار همراه بود، جان خود را از دست دادند [1]
***
آيه بعد سخن از قوم" عاد" و" ثمود"
مىگويد، بى آنكه از پيامبر آنها (هود و صالح)، و گفتگوهايشان با اين دو قوم سركش
سخنى به ميان آورد، چرا كه اقوامى بودند شناخته شده و داستان پيامبرشان در آيات
ديگر قرآن كرارا آمده است، مىفرمايد:" ما طايفه عاد و ثمود را هلاك
كرديم" (وَ عاداً وَ ثَمُودَ) [2]
[1] شرح ماجراى دردناك قوم"
شعيب" در ذيل آيات 84 تا 95 سوره هود (جلد نهم صفحه 199 تا 221) آمده است.
[2] عادا و ثمود مفعول فعل"
اهلكنا" است كه در تقدير است و از آيه قبل استفاده مىشود و بعضى آن را
مفعول" اذكر" دانستهاند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 270