نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 263
كه گفتيم ابراهيم اين سؤال را تنها براى كسب اطمينان بيشتر مطرح كرد (دقت
كنيد).
***
گفتگوى فرشتگان با ابراهيم در اينجا پايان گرفت و آنها روانه ديار لوط ع
شدند.
قرآن مىگويد:" هنگامى كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند از ديدن آنها
اندوهگين و بىطاقت شد" (وَ لَمَّا
أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً).
تمام ناراحتى او از اين بود كه آنها را نمىشناخت، آنها به صورت جوانانى خوش
قيافه بودند، و آمدن چنين ميهمانانى در چنان محيط آلودهاى، ممكن بود براى لوط
موجب دردسر و احتمالا آبروريزى نزد ميهمانان شود، لذا سخت در فكر فرو رفت كه عكس
العمل قوم گمراه و ننگين و بى شرم در برابر اين ميهمانان چه خواهد بود؟!"
سيئ" از ماده" ساء" به معنى بد حال شدن است، و" ذرع" به
معنى" قلب" يا خلق است، بنا بر اين" ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً" يعنى دلتنگ و ناراحت شد.
بعضى از مفسران گفتهاند كه اين كلمه در اصل به معنى" فاصله ميان دستهاى
شتر هنگام راه رفتن" است، و از آنجا كه هر گاه بار سنگينى بر پشت او بگذارند،
فاصله گامهاى خود را كمتر و تنگتر مىكند، اين جمله (ضاق ذرعا) به عنوان كنايه از
حادثه سنگين و طاقتفرسا ذكر مىشود.
ولى ميهمانان كه ناراحتى او را درك كردند به زودى خود را معرفى نموده و او را
از نگرانى بيرون آوردند:" گفتند: نترس، و غمگين مباش (كارى از اين بيشرمان
ساخته نيست، و به زودى همگى نابود خواهند شد) ما تو و خانوادهات را نجات خواهيم
داد، جز همسرت كه در ميان آنها مىماند" (و هلاك مىشود)
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 263