نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 256
مىكردند و به باد مسخرهاش مىگرفتند" [1] اكنون ببينيم پاسخ اين قوم گمراه و ننگين در
برابر سخنان منطقى حضرت لوط ع چه بود.
قرآن مىگويد:" آنها جوابى جز اين نداشتند كه گفتند: اگر راست مىگويى
عذاب خدا را براى ما بياور" (فَما كانَ
جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ
الصَّادِقِينَ).
آرى آن هوسبازان كه فاقد عقل و درايت كافى بودند، اين سخن را از روى سخريه و
استهزاء در برابر دعوت معقول و منطقى لوط گفتند.
و از اين پاسخ به خوبى استفاده مىشود كه لوط علاوه بر آن سخنان مستدل آنها را
به عذاب دردناك الهى نيز در صورت ادامه راه خود تهديد كرده بود، اما آنها همه را
رها كردند و اين يكى را چسبيدند، آنهم از روى مسخره و استهزاء در سوره قمر آيه 36
نيز شبيه اين مطلب آمده است وَ لَقَدْ
أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ:" لوط قومش را از عذاب ما ترسانيد، اما آنها با بيم دهندگان به ستيز
برخاستند".
ضمنا اين تعبير قوم گمراه نشان مىدهد كه آنها مىخواستند از عدم نزول عذاب
نتيجهگيرى كنند كه او كاذب و دروغگو است، در حالى كه اين رحمت خدا است كه حتى به
آلودهترين اقوام فرصت و مهلت براى مطالعه، تجديد نظر و بازگشت مىدهد.
***
در اينجا بود كه لوط ع دستش از همه جا كوتاه شد، رو به درگاه خدا آورد و
با قلبى آكنده از غم و اندوه" گفت: پروردگارا! مرا بر اين قوم مفسد، پيروز
گردان" (قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ
الْمُفْسِدِينَ).