نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 157
وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ
يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ:" مؤمنان
بايد عفو كنند و صرفنظر كنند آيا دوست نمىداريد خداوند بر شما ببخشد"؟
اين جمله را به تعبير ديگر چنين مىتوان تفسير كرد كه گاه خداوند مواهب عظيمى
به انسان مىدهد كه در زندگى شخصيش نياز به همه آن ندارد، عقل توانايى مىدهد كه
نه فقط براى اداره يك فرد، بلكه براى اداره يك كشور كارساز است، علمى مىدهد كه نه
يك انسان، بلكه يك جامعه مىتواند از آن استفاده كند، اموال و ثروتى مىدهد كه
درخور برنامههاى عظيم اجتماعى است.
اين گونه مواهب الهى مفهوم ضمنيش اين است كه همه آن به تو تعلق ندارد بلكه تو
وكيل پروردگار در منتقل ساختن آن به ديگران هستى، خدا اين موهبت را به تو داده كه
با دست تو بندگانش را اداره كند.
بالآخره" چهارمين" اندرز اينكه:" نكند كه اين امكانات مادى تو
را بفريبد و آن را در راه" فساد" و" افساد" به كارگيرى:"
هرگز فساد در زمين مكن كه خدا مفسدان را دوست ندارد" (وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا
يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ).
اين نيز يك واقعيت است كه بسيارى از ثروتمندان بىايمان گاه بر اثر جنون
افزونطلبى و گاه براى برترىجويى دست به فساد مىزنند جامعه را به محروميت و فقر
مىكشانند همه چيز را در انحصار خود مىگيرند، مردم را برده و بنده خود مىخواهند،
و هر كسى زبان به اعتراض بگشايد او را نابود مىكنند، و اگر نتوانند از طريق تهمت
به وسيله عوامل مرموز خود او را منزوى مىسازند، و خلاصه جامعه را به فساد و تباهى
مىكشند.
در يك جمعبندى كوتاه به اينجا مىرسيم كه اين اندرزگويان نخست سعى كردند غرور
قارون را درهم بشكنند.
در مرحله دوم اخطار نمودند كه دنيا وسيله است نه هدف.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 157