نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 155
بعد از اين نصيحت، چهار اندرز پرمايه و سرنوشتساز ديگر به او مىدهند كه
مجموعا يك حلقه پنجگانه كامل را تشكيل مىدهد.
نخست مىگويند:" در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو كن"
(وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ
الْآخِرَةَ).
اشاره به اينكه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كجانديشان، چيز بدى نيست،
مهم آن است كه ببينيم در چه مسيرى به كار مىافتد، و اگر بوسيله آن" ابتغاء
دار آخرت" شود، چه چيزى از آن بهتر است؟، اگر وسيلهاى براى غرور و غفلت و
ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چيز از آن بدتر؟! اين همان منطقى است كه
در جمله معروف امير مؤمنان على ع در باره دنيا به روشنى از آن ياد شده است:
من ابصر بها بصرته، و من ابصر اليها اعمته:
" كسى كه به دنيا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مىكند، و كسى كه
به عنوان يك هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد"! [1] و قارون كسى بود كه با داشتن آن اموال عظيم،
قدرت كارهاى خير اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود كه غرورش اجازه ديدن حقايق را به
او نداد.
در نصيحت دوم افزودند:" سهم و بهرهات را از دنيا فراموش مكن" (وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا).
اين يك واقعيت است كه هر انسان سهم و نصيب محدودى از دنيا دارد، يعنى اموالى
كه جذب بدن او، يا صرف لباس و مسكن او مىشود مقدار معينى است، و ما زاد بر آن به
هيچوجه قابل جذب نيست و انسان نبايد اين حقيقت را فراموش كند.
مگر يك نفر چقدر مىتواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسكن و چند
مركب مىتواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند كفن با خود مىتواند