نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 123
است، او نيز از" كذابين" است! [1] ظاهر تعبير حديث، چنين گواهى مىدهد كه ابن
عباس بدون واسطه اينحديث را نقل كرده و خودش شاهد و ناظر بوده، در حالى كه
مىدانيم ابن عباس، سه سال قبل از هجرت متولد شد، بنا بر اين هنگام وفات ابو طالب
هنوز از پستان مادر شير مىخورد! و اين نشان مىدهد كه جاعلانحديث حتى در كار خود
ناشى بودهاند.
حديث ديگرى دراين زمينه از" ابوهريره" نقل كردهاند، مىگويد:
هنگامى كه وفات ابو طالب فرا رسيد، پيامبر ص به او فرمود:" اى عمو بگو لا
اله الا اللَّه تا من روز قيامت نزد خدا براى تو گواهى به توحيد دهم" ابو
طالب گفت:" اگر نه به خاطر اين بود كه قريش مرا سرزنش مىكرد كه او به هنگام
مرگ از روى ترس، اظهار ايمان نمود من شهادت به توحيد مىدادم، و چشم تو را روشن
مىساختم! دراين هنگام آيه" إِنَّكَ لا
تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ" نازل
شد"! [2] باز
ظاهر حديثاين است كه" ابوهريره" شخصا شاهد چنين مطلبى بوده است در
حالى كه مىدانيم ابوهريرهدر سال فتح خيبر، يعنى هفت سال بعد از هجرت اظهار
اسلام كرد، او كجا و وفات ابو طالب كه قبل از هجرت واقع شد كجا؟! بنا بر اينآثارجعلناشيانهدراينحديثنيزنمايان است.
و اگر گفته شود ابن عباس و ابوهريره، خود شاهد اين ماجرا نبودند، و اين
داستان را از ديگرى شنيدهاند، سؤال مىكنيم از چه كسى؟ شخصى كه اين روايت را براى
اين دو نفر بيان كرده ناشناس و مجهول است، و چنين حديثى را مرسل مىنامند و همه
مىدانند اعتبارى به احاديث مرسل نيست.
متاسفانه جمعى از مفسران و راويان اخبار بدون دقت و مطالعه اين گونه