نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 69
در ضمن از
پيامبر اسلام ص نيز دعوت نمود.
هنگامى كه
سفره را گستردند و غذا حاضر شد پيامبر ص فرمود: من از غذاى تو نمىخورم تا شهادت
به وحدانيت خدا و رسالت من دهى،" عقبه" شهادتين بر زبان جارى كرد.
اين خبر به
گوش دوستش" ابى" رسيد، گفت اى عقبه از آئينت منحرف شدى؟ او گفت نه به
خدا سوگند من منحرف نشدم، و لكن مردى بر من وارد شد كه حاضر نبود از غذايم بخورد
جز اينكه شهادتين بگويم، من از اين شرم داشتم كه او از سر سفره من برخيزد بى آنكه
غذا خورده باشد لذا شهادت دادم! ابى گفت من هرگز از تو راضى نمىشوم مگر اينكه در
برابر او بايستى و سخت توهين كنى!، عقبه اين كار را كرد و مرتد شد، و سرانجام در
جنگ بدر در صف كفار به قتل رسيد و رفيقش" ابى" نيز در روز جنگ احد كشته
شد [1] آيات فوق نازل گرديد و سرنوشت مردى را كه در اين
جهان گرفتار دوست گمراهش مىشود و او را به گمراهى مىكشاند شرح داد.
بارها
گفتهايم كه شان نزولها گرچه خاص است ولى هرگز مفهوم آيات را محدود نمىكند بلكه
كليت آن شامل تمام افراد مشابه مىگردد.
تفسير:
دوست بد مرا گمراه كرد!
روز قيامت
صحنههاى عجيبى دارد كه بخشى از آن در آيات گذشته آمد و در آيات مورد بحث بخش
ديگرى خاطر نشان شده، و آن مساله حسرت فوق العاده ظالمان از گذشته خويش است نخست
مىفرمايد:
" بخاطر
آور روزى را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان