responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 57

واژه" حجر" (بر وزن قشر) در اصل به منطقه‌اى گفته مى‌شود كه آن را سنگچين (تحجير) كرده و ممنوع الورود مى‌ساختند، و اگر مى‌بينيم" حجر اسماعيل" را" حجر" مى‌گويند به خاطر ديوارى است كه اطراف آن كشيده شده و جدا گرديده است، عقل را نيز" حجر" مى‌گويند، چون انسان را از كارهاى خلاف منع مى‌كند، لذا در آيه 5 سوره فجر مى‌خوانيم‌ هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ (آيا در اين سخن، سوگند قانع كننده‌اى براى صاحبان عقل وجود دارد؟).

و نيز" اصحاب حجر"، كه در قرآن نامشان آمده (آيه 80 سوره حجر) به قوم صالح گفته شده است كه خانه‌هاى سنگى محكمى در دل كوه‌ها براى خود مى‌تراشيدند و در حفاظت آن قرار مى‌گرفتند.

اين در مورد معنى واژه" حجر".

اما جمله" حِجْراً مَحْجُوراً" اصطلاحى بوده است در ميان عرب كه وقتى به كسى برخورد مى‌كردند كه از او مى‌ترسيدند براى گرفتن امان اين جمله را در برابر او مى‌گفتند.

مخصوصا رسم عرب اين بود كه در ماههاى حرام كه جنگ ممنوع بوده هنگامى كه كسى با ديگرى روبرو مى‌شد و احتمال مى‌داد اين سنت شكسته شود و به او صدمه‌اى برسد، اين جمله را تكرار مى‌كرد، طرف مقابل نيز با شنيدن آن، او را امان مى‌داد و از نگرانى و اضطراب و وحشت بيرون مى‌آورد، بنا بر اين معنى جمله مزبور اين است:" امان مى‌خواهم امانى كه برگشت و تغييرى در آن نباشد" [1] ضمنا از آنچه در بالا گفتيم روشن شد كه در اينجا گوينده اين سخن مجرمانند و تناسب افعال موجود در آيه و سير تاريخى و سابقه اين جمله در ميان عرب نيز


[1] و از نظر ادبى" حجرا" مفعول فعل مقدرى است و" محجورا" به عنوان تاكيد آمده و در اصل اين بوده" اطلب منك منعا لا سبيل الى رفعه و دفعه".

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست