نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 481
آرى او با ديدن اين نشانههاى روشن با گذشته تاريك خود وداع گفت و در مرحله
تازهاى از زندگى كه مملو از نور ايمان و يقين بود گام نهاد.
***
در آخرين آيه مورد بحث صحنه ديگرى از اين ماجرا بازگو مىشود، و آن ماجراى
داخل شدن ملكه سبأ در قصر مخصوص سليمان است.
سليمان دستور داده بود، صحن يكى از قصرها را از بلور بسازند و در زير آن، آب
جارى قرار دهند.
هنگامى كه ملكه سبا به آنجا رسيد" به او گفته شد داخل حياط قصر شو"
(قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ) [1] ملكه آن صحنه را كه ديد، گمان كرد نهر آبى است، ساق پاهاى خود را برهنه كرد
تا از آن آب بگذرد (در حالى كه سخت در تعجب فرو رفته بود كه نهر آب در اينجا چه
مىكند؟) (فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ
كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها) [2] اما" سليمان به او گفت: كه حياط قصر از
بلور صاف ساخته شده" (اين آب نيست كه بخواهد پا را برهنه كند و از آن بگذرد)
(قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ
قَوارِيرَ) [3] در اينجا سؤال مهمى پيش مىآيد و آن اينكه: سليمان كه يك
پيامبر بزرگ الهى بود چرا چنين دم و دستگاه تجملاتى فوق العادهاى داشته باشد؟
درست است
[1]" صرح" (بر وزن طرح) گاه
به معنى فضاى وسيع گسترده آمده، و گاه به معنى بناى مرتفع و قصر بلند، و در اينجا
ظاهرا به معنى حياط قصر است.
[2]" لجه" در اصل از
ماده" لجاج" به معنى سرسختى در انجام كارى است، سپس به رفت و آمد صدا در
گلو، لجة (بر وزن ضجه) اطلاق شده، و امواج متراكم دريا كه در حال رفت و آمد هستند
نيز لجه (بر وزن جبه) ناميده شدهاند و در آيه مورد بحث اشاره به آب متراكم و
متلاطم است.
[3]" ممرد" به معنى صاف
و" قوارير" جمع" قاروره" به معنى بلور و شيشه است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 481