نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 443
تو از آن آگاه نيستى".
بر خورد او با سليمان، همچون برخورد درباريان چاپلوس با سلاطين جبار نبود، كه
براى بيان يك واقعيت، نخست مدتى تملق مىگويند، و خود را ذره ناچيزى قلمداد كرده
سپس به خاك پاى ملوكانه، مطلب خود را در لابلاى صد گونه چاپلوسى عرضه مىدارند و
هرگز در سخنان خود صراحت به خرج نمىدهند و هميشه از كنايههاى نازكتر از گل
استفاده مىكنند، مبادا گرد و غبارى بر قلب سلطان بنشيند! آرى هدهد با صراحت گفت:
غيبت من بى دليل نبوده، خبر مهمى آوردهام كه تو از آن با خبر نيستى! ضمنا اين
تعبير درس بزرگى است براى همگان كه ممكن است موجود كوچكى چون هدهد مطلبى بداند كه
داناترين انسانهاى عصر خويش از آن بيخبر باشد تا آدمى به علم و دانش خود مغرور
نگردد، هر چند سليمان باشد و با علم وسيع نبوت.
***
به هر حال هدهد در شرح ماجرا چنين گفت:" من به سرزمين سبا رفته بودم
زنى را در آنجا يافتم كه بر آنها حكومت مىكند، و همه چيز را در اختيار دارد
مخصوصا تخت عظيمى داشت"! (إِنِّي
وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ
عَظِيمٌ).
" هدهد" با اين سه جمله تقريبا تمام مشخصات كشور سبا و طرز حكومت آن
را براى سليمان بازگو كرد.
نخست اينكه كشورى است آباد داراى همه گونه مواهب و امكانات.
ديگر اينكه يك زن بر آن حكومت مىكند، و دربارى بسيار مجلل دارد حتى شايد
مجللتر از تشكيلات سليمان چرا كه هدهد تخت سليمان را مسلما ديده بود، با اينحال
از تخت ملكه سبا به عنوان" عرش عظيم" ياد مىكند!.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 443