نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 29
معجزات،
مخصوصا معجزه بزرگى همچون قرآن براى درك اين واقعيت كافى نيست؟! ثالثا: غذا خوردن
همانند ساير انسانها و راه رفتن در بازارها، سبب مىشود كه بيشتر با مردم بياميزد
و در اعماق زندگى آنها فرو برود و رسالت خود را بهتر انجام دهد، اين ضررى ندارد
بلكه كمك او است.
رابعا: عظمت
و شخصيت پيامبر ص به گنج و گنجينه نيست، و به باغهاى خرم و سرسبز ميوه نمىباشد،
اين طرز تفكر انحرافى كفار است كه شخصيت و حتى قرب به خدا را در سرمايهدار بودن
مىداند، در حالى كه پيامبران آمدهاند تا بگويند اى انسان ارزش وجود تو با اينها
نيست با علم و ايمان و تقواست.
خامسا: با چه
معيارى او را" مسحور" و" مجنون" مىدانستند؟! كسى كه عقلش به
شهادت تاريخ زندگى و انقلاب بزرگ او و بنيانگذارى تمدن اسلامى به وسيله او فوق
العاده بود چگونه مىتوان او را با اين برچسبهاى مسخره متهم ساخت؟ مگر اينكه
بگوئيم بتشكنى كردن و كوركورانه دنبال نياكان نيفتادن دليل بر جنون است! بنا بر
آنچه گفتيم روشن شد كه" امثال" در اينجا، بخصوص با قرائن موجود در آيه،
به معنى سخنان سست و بى پايه است، و تعبير به" امثال" شايد به خاطر آنست
كه آن را در لباس حق و مثل و مانند دليل منطقى در آوردهاند در حالى كه واقعا چنين
نيست [1]
[1] بسيارى از مفسران در اينجا"
امثال" را به معنى" تشبيهات" گرفتهاند، اما روشن نساختهاند كه
مشركان در اينجا چه تشبيهى كردهاند، بعضى ديگر" امثال" را در اينجا به
معنى" توصيفها" نمودهاند، زيرا يكى از معانى" مثل"- طبق آنچه
راغب در مفردات گفته-" توصيف" است، ولى به هر حال اگر منظور توصيف هم
بوده باشد مسلما در اينجا منظور توصيف بى پايه و بى اساس است، چرا كه در صدر و ذيل
آيه فوق قرائنى است كه دلالت بر اين معنى مىكند، از يك سو به عنوان تعجب مىگويد
ببين چه مثلهايى مىزنند؟ و از سوى ديگر مىگويد: توصيفهايى كه سبب گمراهى غير
قابل بازگشت آنها مىشود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 29