نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 253
تسلى خاطر پيامبر ص و مؤمنان اندك در آن ايام باشد، و هم هشدارى به همه دشمنان
حق و مستكبران.
لذا به دنبال داستان عبرتانگيز موسى و فرعون به سرگذشت الهام بخش ابراهيم ع و
مبارزاتش با مشركان مىپردازد، و اين مطلب را از گفتگوى ابراهيم به عمويش آذر و
قوم گمراه آغاز مىكند [1]نخست مىگويد:" خبر ابراهيم را بر آنها بخوان" (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ).
***
و از ميان تمام اخبار مربوط به اين پيامبر بزرگ روى اين قسمت تكيه
مىكند:" هنگامى كه به پدر و قومش گفت: چه چيز را شما مىپرستيد"؟! (إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ).
مسلما ابراهيم مىدانست آنها چه مىپرستند هدفش اين بود كه آنها را به سخن در
آورد و به كار خود اعتراف كنند، ضمنا تعبير به" ما" (چه چيز) بيانگر يك
نوع تحقير است.
***
آنها بلافاصله در پاسخ" گفتند: ما بتهايى را مىپرستيم و همه روز به
آنها توجه داريم و با نهايت احترام ملازم عبادت آنانيم" (قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفِينَ).
اين تعبير نشان مىدهد كه آنها نه تنها احساس شرمندگى از كار خود نداشتند بلكه
بسيار به كار خود افتخار مىكردند كه بعد از جمله نعبد اصناما (ما بتهايى را
[1] كرارا گفتهايم كه واژه"
اب" در لغت عرب، و در قرآن مجيد گاه به پدر اطلاق شده و گاه به عمو، و در
اينجا معنى دوم است (براى توضيح بيشتر به جلد 5 صفحه 303 به بعد مراجعه فرمائيد).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 253