[سوره الشعراء (26): آيات 30 تا 37]
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ (30) قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34)
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35) قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37)
ترجمه:
30- (موسى) گفت: حتى اگر نشانه آشكارى براى رسالتم براى تو بياورم؟
31- گفت: اگر راست مىگويى آن را بياور! 32- در اين هنگام موسى عصاى خود را افكند و مار عظيم و آشكارى شد.
33- و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
34- (فرعون) به گروهى كه اطراف او بودند گفت: اين ساحر آگاه و ماهرى است!.
35- او مىخواهد شما را از سرزمينتان با سحرش بيرون كند، شما چه نظر مىدهيد؟
36- گفتند: او و برادرش را مهلت ده و به تمام شهرها ماموران براى بسيج اعزام كن.
37- تا هر ساحر ماهرى را نزد تو آورند.