نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 19
آمده، براى
بيان اين حقيقت است كه اين بتها حتى در يك مورد مالك سود و زيان و مرگ و زندگى و
رستاخيز نيستند. تا چه رسد نسبت به همگان.
و اگر"
لا يملكون" و" لا يخلقون" به صورت" جمع مذكر عاقل" ذكر
شده (در حالى كه بتهاى سنگى و چوبى كمترين عقل و شعورى ندارند) به خاطر آن است كه
هدف از اين سخن تنها بتهاى سنگ و چوبى نيست، بلكه گروهى است كه فرشتگان يا حضرت
مسيح را عبادت مىكردند و چون عاقل و غير عاقل در معنى اين جمله جمعند، همه را به
صورت عاقل ذكر كرده و به اصطلاح ادبى از باب تغليب است.
و يا در اين
تعبير طبق اعتقاد طرف سخن گفته شده تا عجز و ناتوانى آنها را مشخص كند، يعنى شما
كه اينها را صاحب عقل و شعور مىدانيد، با اين حال چرا نمىتوانند زيانى از خود
دفع كنند و يا منفعتى جلب نمايند؟!
***
آيه بعد به تحليلهاى كفار و يا صحيحتر
بهانهجوئيهاى آنها، در برابر دعوت پيامبر ص پرداخته چنين مىگويد:" كافران
گفتند: اين فقط دروغى است كه او ساخته و پرداخته است، و گروهى نيز او را بر اين
كار يارى دادهاند"! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ
هَذا إِلَّا إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ).
در واقع آنها
براى اينكه شانه از زير بار حق خالى كنند- همانند همه كسانى كه در طول تاريخ تصميم
به مخالفت رهبران الهى داشتند- نخست او را متهم به افترا و دروغگويى كردند و
مخصوصا براى اينكه قرآن را تحقير كنند از كلمه" هذا" (اين) استفاده
كردند.
سپس براى
اينكه اثبات كنند او به تنهايى قادر بر آوردن چنين سخنانى نيست، زيرا آوردن چنين
سخنان پرمحتوايى هر چه باشد نياز به قدرت علمى فراوانى دارد، و آنها مايل نبودند
اين را بپذيرند و نيز براى اينكه بگويند اين
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 19