نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 151
همان ترسى كه به سان يك پليس نيرومند از درون، انسان را كنترل مىكند، و بى
آنكه مامور و مراقبى داشته باشد وظائف خود را به نحو احسن انجام مىدهد و در عين
حال خود را در پيشگاه خدا مقصر مىشمرد.
واژه" غرام" در اصل به معنى مصيبت و ناراحتى شديدى است كه دست از سر
انسان برندارد، و اگر به شخص طلبكار غريم [1] گفته مىشود به خاطر آن است كه دائما براى گرفتن حق خويش
ملازم انسان است، به عشق و علاقه سوزانى كه انسان را با اصرار به دنبال كار يا
چيزى مىفرستد نيز" غرام" گفته مىشود اطلاق اين واژه بر جهنم به خاطر
آن است كه عذابش شديد، پىگير و پر دوام است.
تفاوت" مستقر" و" مقام" شايد از اين نظر بوده باشد كه
دوزخ براى كافران جايگاه هميشگى (مقام) است، و براى مؤمنان مدتى قرارگاه (مستقر)
مىباشد، و به اين ترتيب به هر دو گروهى كه وارد دوزخ مىشوند اشاره شده است.
روشن است كه دوزخ بد قرارگاه و محل اقامتى است، آتش سوزان كجا و قرار گرفتن
كجا؟
شعلههاى كشنده كجا و اقامت و آسايش كجا؟
اين احتمال نيز وجود دارد كه" مستقر" و" مقام" هر دو به
يك معنا باشد و تاكيدى است بر دوام مجازات دوزخ، درست در مقابل بهشت كه درباره آن
ذيل همين آيات مىخوانيم" خالِدِينَ
فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً":"
مؤمنان جاودانه در غرفههاى بهشتى مىمانند چه جايگاه خوب و چه محل اقامت نيكويى
است) (فرقان- 76).
تفسير نمونه ؛ ج15 ؛ ص151
* در آخرين آيه مورد بحث به پنجمين صفت ممتاز" عباد الرحمن" كه
اعتدال
[1]" غريم" هم به"
طلبكار" گفته مىشود و هم به" بدهكار" (لسان العرب ماده غرم).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 151