نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 14 صفحه : 516
يا اگر بيمارى نفاق بر دلهاى آنها چيره نشده" به راستى در شك و
ترديدند"؟
(أَمِ ارْتابُوا).
و طبيعى است شخصى كه در پذيرش يك آئين مردد است تسليم لوازم آن نخواهد بود.
يا اينكه اگر نه آن است و نه اين و از مؤمنانند" آيا براستى مىترسيدند
كه خدا و رسولش بر آنها ظلم و ستم كند"؟! (أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ
رَسُولُهُ).
در حالى كه اين تناقض آشكارى است كسى كه پيامبر اسلام ص را فرستاده خدا و
بيانگر رسالت او مىداند و حكمش را حكم خدا مىشمرد ممكن نيست احتمال ظلم و ستم
درباره او دهد، مگر امكان دارد خدا به كسى ستم كند؟ مگر ظلم زائيده جهل يا نياز يا
خود خواهى نيست؟ ساحت مقدس خداوند از همه اينها پاك است.
" بلكه در واقع خود اينها ظالم و ستمگرند" (بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
آنها نمىخواهند به حق خودشان قانع باشند، و چون مىدانند پيامبر اسلام ص چيزى
از حق ديگران به آنها نخواهد داد تسليم داورى او نمىشوند.
به گفته نويسنده تفسير" فى ظلال": اين سه تعبير در واقع هر كدام در
شكل خاصى عرضه شده است: اولى براى اثبات است، دومى براى تعجب، و سومى براى انكار.
در جمله اول مىخواهد علت حقيقى را كه بيمارى نفاق است روشن كند، و در جمله
دوم، هدف بيان تعجب از ترديد آنها در عدالت پيامبر است و صحت داورى او با اين كه
مدعى ايمانند، و جمله سوم اشاره به تناقض روشنى است كه ميان ادعاى ايمان و عملشان
ديده مىشود [1]