در آيات فوق اشاره كوتاه و پر معنايى به تضاد حق پرستى و هوا پرستى بود و
مىفرمود: اگر حق تابع هوا و هوس مردم گردد نه تنها زمين و اهلش كه آسمانها هم به
فساد كشيده مىشود، تحليل اين مساله چندان مشكل نيست زيرا:
1- بدون شك هوا و هوسهاى مردم يكسان نيست، و غالبا با يكديگر تضاد دارد و حتى
بسيار مىشود كه هوا و هوسهاى يك انسان نيز ضد و نقيض يكديگرند با اين حال اگر حق
بخواهد تسليم اين تمايلات گردد نتيجهاى جز هرج و مرج و از هم پاشيدگى و فساد
نخواهد داشت.
چرا كه هر يك از آنها معبودى را مىپرستند، و بتى براى خود ساختهاند، اگر حق
تسليم اين خواستهها گردد و اين معبودهاى پراكنده بر پهنه هستى حكومت كنند فساد آن
بر هيچكس پنهان نخواهد بود.
2- تمايلات هوسآلود مردم، غالبا متوجه مسائلى است كه (قطع نظر از تناقضهايش)
نيز مفسدهانگيز است، اگر اين تمايلات بخواهد به عالم هستى و جامعه بشرى خط بدهد
نتيجهاى جز فساد به بار نمىآورد.
3- تمايلات هوسآلود هميشه يك بعدى است و تنها يك زاويه را مىنگرد و از
جنبههاى ديگر غافل است، و مىدانيم يكى از عوامل مهم فساد، برنامههاى يك بعدى
مىباشد كه ابعاد ديگر هرگز در آن مورد توجه قرار نمىگيرد.
آيه فوق از پارهاى از جهات بى شباهت به آنچه در آيه 22 سوره انبياء آمده است
نيست: لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ
لَفَسَدَتا:" اگر در آسمان و زمين خدايانى
[1] اصول كافى (طبق نقل تفسير نور
الثقلين جلد 3 صفحه 549).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 14 صفحه : 279