نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 14 صفحه : 226
به دعوت خود ادامه مىداد و نشانهاى از برترىجويى و سلطهطلبى در كار او
نبود، لذا او را به اتهام ديگرى متهم ساختند و آن اتهام" جنون و
ديوانگى" بود كه همه پيامبران الهى و رهبران راستين را در طول تاريخ به آن
متهم ساختند، گفتند:
" او فقط مردى است كه مبتلا به نوعى از جنون است بايد مدتى در باره او
صبر كنيد تا مرگ او فرا رسد و يا از اين جنون شفا يابد"! (إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ
حَتَّى حِينٍ).
جالب اينكه آنها در اين تهمت خود نسبت به اين پيامبر بزرگ تعبير" بِهِ جِنَّةٌ" را
(داراى نوعى جنون است) به كار بردند، تا بر اين واقعيت سرپوش نهند كه زندگى اين
پيغمبر و سخنان او همگى بهترين نشانه عقل و دانش او است در حقيقت آنها مىخواستند
بگويند همه اينها درست است، ولى جنون فنون و چهرههاى مختلفى دارد كه در بعضى
مظاهر عقل نيز هست!! جمله
فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ ممكن است اشاره
به انتظار مرگ نوح باشد كه مخالفان براى آن دقيقه شمارى مىكردند تا آسوده خاطر
شوند، و ممكن است تاكيدى بر نسبت جنون به او باشد يعنى انتظار بكشيد تا از اين
بيمارى بهبودى يابد! [1] به هر حال آنها در سخنان خود سه نوع اتهام واهى و ضد و نقيض براى نوح قائل
شدند، و هر يك را دليل بر نفى رسالت او گرفتند.
نخست اينكه اصولا ادعاى رسالت از ناحيه بشر دروغ است! چنين چيزى سابقه نداشت
اگر خدا مىخواست بايد فرشتگانى بفرستد.
ديگر اينكه او مرد سلطه جويى است و اين ادعا را وسيلهاى براى رسيدن
[1] بعضى نيز گفتهاند اين جمله اشاره
به اين است كه او را مدتى به زندان بيفكنيد و بعضى گفتهاند منظور اين است فعلا او
را به حال خود رها كنيد تا بعد، ولى اين دو تفسير چندان صحيح به نظر نمىرسد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 14 صفحه : 226