نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 494
(وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ).
نكتهها:
1-" فرج" از نظر لغت در اصل به معنى فاصله و شكاف مىباشد، و به
عنوان كنايه در عضو تناسلى به كار رفته است، اما از آنجا كه توجه به معنى كنايى آن
در فارسى نمىشود، گاهى اين سؤال پيش مىآيد كه چگونه اين لفظ كه صريح در آن عضو
خاص انسان است در قرآن آمده؟! ولى توجه به كنايه بودن آن مشكل را حل مىكند.
و به تعبير روشنتر اگر بخواهيم معنى كنايى را درست تعبير كنيم معادل جمله" أَحْصَنَتْ فَرْجَها" در فارسى اين است كه" دامان خود را پاك نگاه داشت" آيا اين
تعبير در فارسى زننده است؟
بلكه به عقيده بعضى در لغت عرب الفاظى كه صريح در عضو تناسلى باشد و يا صراحت
در آميزش جنسى داشته باشد اصلا وجود ندارد، هر چه هست جنبه كنايه دارد، مثلا در
مورد آميزش جنسى الفاظى از قبيل" لمس كردن"،" داخل
شدن"،" پوشانيدن" (غشيان) [1] به سراغ همسر رفتن [2] در آيات مختلف قرآن در اين معنى به كار رفته كه مىبينيم
همه آنها جنبه كنايى دارد، ولى گاه ترجمهكنندگان فارسى زبان بىتوجه به معنى
كنايى آنها هستند و بجاى معادل اين معانى كنايى كلمات صريح فارسى را مىگذارند و
اين مايه تعجب و سؤال مىشود.
به هر حال در تفسير اين گونه الفاظ كه در قرآن وارد شده حتما بايد به معنى
اصلى و ريشهاى آنها توجه كرد تا جنبه كنايى بودنش، مشخص گردد و هر