دائما شب و
روز تسبيح مىگويند و كمترين ضعف و سستى به خود راه نمىدهند" (يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ).
با اين حال او چه نيازى به طاعت و عبادت شما دارد، اين همه فرشتگان بزرگ، شب و
روز مشغول تسبيحند، او حتى نياز به عبادت آنها هم ندارد، پس اگر دستور ايمان و عمل
صالح و بندگى و عبوديت به شما داده، سود و فايدهاش متوجه خود شما است.
اين نكته نيز جالب توجه است كه در نظام بندگان و موالى ظاهرى هر قدر بندهاى
به مولا نزديكتر باشد، خضوعش در برابر او كمتر است، چرا كه خصوصيت بيشترى دارد و
مولا نسبت به او نياز فزونتر! اما در نظام عبوديت" خلق" و"
خالق" قضيه بر عكس است، هر قدر فرشتگان و اولياى خدا به او نزديكتر مىشوند،
مقام عبوديتشان بيشتر مىگردد [2]
***
پس از آنكه بيهودگى و بىهدفى عالم هستى در آيات گذشته،
نفى شد و مسلم گشت كه اين عالم داراى هدف مقدسى است، در آيات مورد بحث به مساله
وحدت معبود و مدير و مدبر اين جهان پرداخته، چنين مىگويد:" آيا آنها خدايانى
از زمين برگزيدند، خدايانى كه مىتوانند موجودات زنده را بيافرينند و در جهان پخش
كنند"؟! (أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ
هُمْ يُنْشِرُونَ).
[1]" يستحسرون" از
ماده" حسر" در اصل به معنى بازگشودن چيز پوشيده و كنار زدن سپرده است،
سپس به معنى خستگى و ضعف به كار رفته گويى نيروهاى انسان در چنين حالتى همگى آشكار
و مصرف مىگردد و چيزى از آنها در بدن او مكتوم نمىماند.