نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 367
پا به فرار گذاردند" (فَلَمَّا
أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ) [1] درست
همانند يك لشگر شكست خورده كه شمشيرهاى برهنه دشمن را پشت سر خود مىبيند به هر سو
پراكنده مىشوند.
***
اما به عنوان توبيخ و سرزنش به آنها گفته مىشود:" فرار نكنيد و
بازگرديد به سوى زندگانى پرناز و نعمتتان! و به سوى كاخها و قصرها و مسكنهاى پرزر
و زيورتان، شايد سائلان بيايند و از شما تقاضا كنند" (لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ
مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ).
اين عبارت ممكن است اشاره به آن باشد كه همواره در اين زندگى پرناز و نعمتى كه
داشتند سائلان و تقاضاكنندگان بر در خانههايشان رفت و آمد داشتند، با اميد
مىآمدند و محروم بازمىگشتند به آنها مىگويد: بازگرديد و همان صحنههاى
نفرتانگيز را تكرار كنيد، و اين در حقيقت يك نوع استهزاء و سرزنش است.
بعضى از مفسران نيز احتمال دادهاند كه جمله" لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ" اشارهاى به دستگاه پر زرق و برق و كبريايى آنها است كه خود شخصا در
گوشهاى مىنشستند و مرتبا فرمان مىدادند، و خدمتگزاران، پى در پى نزد آنها
مىآمدند و سؤال از امر و فرمانشان مىكردند.
اما اينكه گوينده اين سخن كيست؟ در آيه صريحا نيامده.
ممكن است ندايى وسيله فرشتگان خدا يا پيامبران و رسولانشان باشد
[1]" ركض" هم به معنى دويدن
با سرعت، و هم به معنى دواندن مركب مىآيد، گاهى نيز به معنى كوبيدن پا بر زمين
آمده است، مانند" ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا
مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ":"
اى ايوب پاى خود را بر زمين بكوب چشمهاى مىجوشد كه هم براى شستشو و هم براى
نوشيدن آماده است" (ص- 42).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 367