نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 322
از همان راههايى شروع مىكنند كه رهبران راه حق شروع كردهاند، ولى چيزى
نمىگذرد كه آن را به انحراف مىكشانند، و جاذبه راه حق را وسيله براى رسيدن به
بيراههها قرار مىدهند.
***
سرانجام آنچه نمىبايست بشود شد، و آدم و حوا هر دو از درخت ممنوع خوردند،
و به دنبال آن لباسهاى بهشتى از اندامشان فرو ريخت و اعضايشان آشكار گشت! (فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما). [1] هنگامى كه آدم و حوا چنين ديدند بلافاصله" از برگهاى
درختان بهشتى براى پوشاندن اندام خود استفاده كردند" (وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ) [2] آرى عاقبت" آدم پروردگارش را عصيان كرد و از پاداش او محروم ماند"
(وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى).
" غوى" از ماده" غى" گرفته شده كه به معنى كارى جاهلانه
است كه از اعتقاد نادرستى سرچشمه مىگيرد، و چون در اينجا آدم بخاطر گمانى كه از
گفته شيطان براى او پيدا شده بود ناآگاهانه از شجره ممنوع خورد از آن تعبير
به" غوى" شده است.
بعضى از مفسران" غوى" را بمعنى جهل و نادانى ناشى از غفلت و بعضى
بمعنى محروميت و بعضى بمعنى فساد در زندگى گرفتهاند.
به هر حال" غى" نقطه مقابل رشد است، رشد آن است كه انسان از طريقى
[1]" سوآت" جمع"
سوتة" (بر وزن عورة) در اصل به معنى هر چيزى است كه ناخوشايند است، و لذا گاه
به" جسد مرده" و گاه به" عورت" گفته مىشود، و در اينجا منظور
همين معنى اخير است.
[2]" يخصفان" از ماده"
خصف" در اينجا به معنى دوختن لباس است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 322