نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 287
روشن است كه پاسخ و عذر سامرى در برابر سؤال موسى ع به هيچوجه قابل قبول نبود،
لذا موسى فرمان محكوميت او را در اين دادگاه صادر كرد و سه دستور در باره او و
گوسالهاش داد:
نخست اينكه به او گفت:" بايد از ميان مردم دور شوى با كسى تماس نگيرى، و
بهره تو در باقيمانده عمرت اين است كه هر كس به تو نزديك مىشود خواهى گفت: با من
تماس نگير"! (قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ
لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ). و به اين ترتيب با يك فرمان قاطع سامرى را از جامعه طرد كرد و او را به
انزواى مطلق كشانيد.
بعضى از مفسران گفتهاند كه جمله" لا
مِساسَ" اشاره به يكى از قوانين جزائى شريعت
موسى ع است كه در باره بعضى افراد كه گناه سنگينى داشتند صادر مىشد، آن فرد به
منزله موجودى كه از نظر پليد و نجس و ناپاك بود درمىآمد، احدى با او تماس
نمىگرفت و او هم حق نداشت با كسى تماس بگيرد [1] سامرى بعد از اين ماجرا ناچار شد از ميان بنى
اسرائيل و شهر و ديار بيرون رود، و در بيابانها متوارى گردد، و اين است جزاى انسان
جاهطلبى كه با بدعتهاى خود مىخواست، گروههاى عظيمى را منحرف ساخته و دور خود
جمع كند، او بايد ناكام شود و حتى يك نفر با او تماس نگيرد و براى اين گونه اشخاص
اين طرد مطلق و انزواى كامل، از مرگ و اعدام سختتر است، چرا كه او را به صورت يك
موجود پليد و آلوده از همه جا مىرانند.
بعضى از مفسران نيز گفتهاند كه بعد از ثبوت جرم و خطاى بزرگ سامرى موسى در
باره او نفرين كرد و خداوند او را به بيمارى مرموزى مبتلا ساخت كه تا زنده بود كسى
نمىتوانست با او تماس بگيرد و اگر كسى تماس مىگرفت،