نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 284
تو بود، و حق داشتى مرا مؤاخذه مىكردى.
و به اين ترتيب هارون بىگناهى خود را اثبات كرد، مخصوصا با توجه به جمله
ديگرى كه در سوره اعراف آيه 150 آمده: إِنَّ
الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي:" اين جمعيت نادان، مرا در ضعف و اقليت قرار دادند و نزديك بود مرا
بكشند" من بىگناهم، بىگناه.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه موسى ع و هارون ع بدون شك هر دو پيامبر بودند
و معصوم، اين جر و بحث و عتاب و خطاب شديد، از ناحيه موسى و دفاعى كه هارون از
خودش مىكند چگونه قابل توجيه است؟
در پاسخ مىتوان گفت: كه موسى يقين داشت برادرش بىگناه است، اما با اين عمل
دو مطلب را مىخواست اثبات كند: نخست به بنى اسرائيل بفهماند كه گناه بسيار عظيمى
مرتكب شدهاند، گناهى كه حتى پاى برادر موسى را كه خود پيامبرى عاليقدر بود به
محكمه و دادگاه كشانده است، آن هم با آن شدت عمل، يعنى مساله به اين سادگى نيست كه
بعضى از بنى اسرائيل پنداشتهاند، انحراف از توحيد و بازگشت به شرك آنهم بعد از آن
همه تعليمات و ديدن آن همه معجزات و آثار عظمت حق، اين كار باوركردنى نيست و بايد
با قاطعيت هر چه بيشتر در برابر آن ايستاد.
گاه مىشود به هنگامى كه حادثه عظيمى رخ مىدهد، انسان دست مىبرد و يقه خود
را چاك مىزند و بر سر مىزند، تا چه رسد به اينكه برادرش را مورد عتاب و خطاب
قرار دهد، و بدون شك براى حفظ هدف و گذاردن اثر روانى در افراد منحرف، و نشان دادن
عظمت گناه به آنها اين برنامهها، مؤثر است و قطعا هارون نيز در اين ماجرا كمال
رضايت را داشته است.
ديگر اينكه بىگناهى هارون با توضيحاتى كه مىدهد بر همگان ثابت شود و بعدا او
را متهم به مسامحه در اداء رسالتش نمىكنند.
***
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 284