نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 203
در برگرفت و با عشق و علاقه بسيار، مشغول نوشيدن شير شد، غريو شادى از حاضران
برخاست و آثار خشنودى و شوق در چشمان همسر فرعون نمايان شد.
بعضى مىگويند: فرعون از اين ماجرا تعجب كرد، گفت: تو كيستى كه اين نوزاد شير
تو را پذيرفت، در حالى كه ديگران را همه رد كرد؟ مادر گفت:
من زنى پاكيزه بوى و پاكشيرم و هيچ كودكى شير مرا رد نمىكند!.
به هر حال فرعون كودك را به او سپرد، و همسرش تاكيد فراوان نسبت به حفظ و
حراست او كرد، و دستور داد در فاصلههاى كوتاه كودك را به نظر او برساند.
اينجا است كه قرآن مىگويد:" ما تو را به مادرت بازگردانديم تا چشمش به
تو روشن شود، و غم و اندوهى به خود راه ندهد" (فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا
تَحْزَنَ).
و بتواند با آسودگى خاطر و اطمينان از عدم وجود خطرى براى او از ناحيه
فرعونيان به پرورش فرزند بپردازد.
از جمله فوق چنين مىتوان استفاده كرد كه فرعون كودك را به مادر سپرد تا او را
به خانه خويش بياورد، ولى طبيعى است نوزادى كه فرزند خوانده فرعون! و مورد علاقه
شديد همسر او است بايد در فاصلههاى كوتاه به نظر آنها برسد.
سالها گذشت، و موسى ع در ميان هالهاى از لطف و محبت خداوند و محيطى امن و
امان پرورش يافت، كمكم به صورت نوجوانى درآمد.
روزى از راهى عبور مىكرد دو نفر را در برابر خود به جنگ و نزاع مشغول ديد كه
يكى از بنى اسرائيل و ديگرى از قبطيان (مصريان و هواخواهان فرعون) بود، از آنجا كه
هميشه بنى اسرائيل تحت فشار و آزار قبطيان ستمگر بودند، موسى به كمك مظلوم كه از
بنى اسرائيل بود شتافت و براى دفاع از او، مشتى محكم بر پيكر مرد قبطى وارد آورد،
اما اين دفاع از مظلوم به جاى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 203