نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 200
عجيبى دارد! و از آنجا كه موسى ع بايد در اين راه پر نشيب و فراز كه در پيش
دارد در يك سپر حفاظتى قرار گيرد، خداوند پرتوى از محبت خود را بر او مىافكند آن
چنان كه هر كس وى را ببيند دلباخته او مىشود، نه تنها به كشتن او راضى نخواهد بود
بلكه راضى نمىشود كه مويى از سرش كم شود!، آن چنان كه قرآن در ادامه اين آيات
مىگويد:" و من محبتى از خودم بر تو افكندم" (وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي).
چه سپر عجيبى، كاملا نامرئى است، اما از فولاد و آهن محكمتر.
مىگويند: قابله موسى از فرعونيان بود و تصميم داشت گزارش تولد او را به
دستگاه جبار فرعون بدهد، اما نخستين بار كه چشمش در چشم نوزاد افتاد گويى برقى از
چشم او جستن كرد كه اعماق قلب قابله را روشن ساخت، و رشته محبت او را در گردنش
افكند و هر گونه فكر بدى را از مغز او دور ساخت!.
در اين زمينه در حديثى از امام باقر ع مىخوانيم:" هنگامى كه موسى ع
متولد شد و مادر ديد نوزادش پسر است رنگ از صورتش پريد، قابله پرسيد چرا اينگونه
رنگت زرد شد؟ گفت: از اين مىترسم كه سر پسرم را ببرند، ولى قابله گفت: هرگز چنين
ترسى به خود راه مده و كان موسى لا يراه احد الا احبه!:" موسى چنان بود كه هر
كس او را مىديد دوستش مىداشت". [1] و همين سپر محبت بود كه او را در دربار فرعون نيز كاملا
حفظ كرد.
در پايان اين آيه مىفرمايد:" هدف اين بود كه در پيشگاه من و در برابر
ديدگان (علم) من پرورش يابى" (وَ
لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي).
بدون شك ذرهاى در آسمان و زمين از علم خدا پنهان نيست، و همه در پيشگاه او
حاضرند اما اين تعبير در اينجا اشاره به عنايت خاصى است كه خدا نسبت