نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 113
" وليد
بن مغيره" نازل شده كه قطعه استخوان پوسيدهاى را در دست گرفته بودند و آن را
با دست خود نرم مىكردند و در برابر باد مىپاشيدند، تا هر ذرهاى از آن به
گوشهاى پراكنده گردد، و مىگفتند، محمد را بنگريد كه گمان مىكند خداوند ما را
بعد از مردن و پوسيده شدن استخوانهايمان مثل اين استخوان، بار ديگر زنده مىكند،
چنين چيزى ابدا ممكن نيست!.
اين آيات
نازل شد و پاسخ دندانشكنى به آنها گفت، پاسخى كه براى همه انسانها در همه قرون و
اعصار، مفيد و آموزنده است.
تفسير:
توصيفى از دوزخيان
در آيات
گذشته بحثهاى قابل ملاحظهاى در باره رستاخيز و بهشت و دوزخ به ميان آمد، آيات
مورد بحث نيز در همين زمينه سخن مىگويد.
در آيه نخست
گفتار منكران معاد را چنين بازگو مىكند" انسان مىگويد:
آيا هنگامى
كه من مردم، در آينده زنده مىشوم و سر از قبر برمىدارم"؟! (وَ
يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا).
البته اين
استفهام يك استفهام انكارى است، يعنى چنين چيزى امكان ندارد اما تعبير به"
انسان" (مخصوصا با الف و لام جنس) با اينكه مناسب بود به جاى آن"
كافر" گفته شود، شايد از اين روست كه اين سؤال در طبع هر انسانى در ابتدا كم
و بيش نهفته است كه با شنيدن مساله" زندگى بعد از مرگ" فورا علامت
استفهامى در ذهن او ترسيم مىشود.
***
بلافاصله
با همان لحن و تعبير به آن پاسخ مىگويد كه:" آيا انسان اين واقعيت را به ياد
نمىآورد كه ما او را پيش از اين آفريديم، و او ابدا چيزى نبود"؟! (أَ
وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 113